تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
لبخند و
آدرس
smile-m.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
فال حافظ
قالب های نازترین
| |
نام : | |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 3
بازدید کل : 14253
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1
يه شب خانم خونه به خونه بر نميگرده و تا صبح پيداش نميشه!
صبح بر ميگرده خونه و به شوهرش ميگه كه ديشب مجبور شده خونه يكي از دوستهاي صميميش (مونث) بمونه...
شوهر بر ميداره به ۲۰ تا از صميمي ترين دوستهاي زنش زنگ ميزنه ولي هيچكدومشون حرف خانم خونه رو تاييد نميكنن!
يه شب آقاي خونه تا صبح برنميگرده خونه. صبح وقتي مياد به زنش ميگه كه ديشب مجبور شده خونه يكي از دوستهاي صميميش (مذكر) بمونه...
خانم خونه بر ميداره به ۲۰ تا از صميمي ترين دوستهاي شوهرش زنگ ميزنه : ۱۵ تاشون تاييد ميكنن كه آقا تمام شب رو خونهء اونا مونده! ۵ تاي ديگه حتي ميگن كه آقا هنوزم خونه اونا پيش اوناست !!!
نتيجه اخلاقي: يادتون باشه كه مردها دوستهاي بهتري هستند !
يه روز مسوول فروش ، منشي دفتر ، و مدير شرکت براي ناهار به سمت سلف قدم مي زدند…
يهو يه چراغ جادو روي زمين پيدا مي کنن و روي اون رو مالش ميدن و جن چراغ ظاهر ميشه…
جن ميگه: من براي هر کدوم از شما يک آرزو برآورده مي کنم…
منشي مي پره جلو و ميگه: اول من ، اول من!
من مي خوام که توي باهاماس باشم ، سوار يه قايق بادباني شيک باشم و هيچ نگراني و غمي از دنيا نداشته باشم !
پوووف! منشي ناپديد ميشه ...
! بعد مسوول فروش مي پره جلو و ميگه: حالا من ، حالا من
من مي خوام توي هاوايي کنار ساحل لم بدم ، يه ماساژور شخصي و يه منبع بي انتهاي نوشيدني ! داشته باشم و تمام عمرم حال کنم ...
پوووف! مسوول فروش هم ناپديد ميشه…
بعد جن به مدير ميگه: حالا نوبت توئه…
مدير ميگه: من مي خوام که اون دو تا هر دوشون بعد از ناهار توي شرکت باشن !!!
نتيجه : اخلاقي اينکه هميشه اجازه بده که رئيست اول صحبت کنه !
نام کتاب : دوشیزه
نویسنده : فهیمه سلطانی
حجم کتاب : ۳۵۸ کیلوبایت
ساخته شده با نرم افزار : پرنیان
برای دانلود کلیک کنید...
نام کتاب : راز عشق
نویسنده : سیلوانا کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۱۳۹ کیلوبایت
نام کتاب : معمای عشق
نویسنده : نسرین سیفی
حجم کتاب : ۲۱۹ کیلوبایت
کلیپ شعبده بازی که ادعا می کنه می تونه بر جاذبه غلبه کنه و در هوا معلق بمونه.
برای دانلود کلیک کنید...
از کسی که دوستش داری ساده دست نکش !
شاید دیگه هیچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی
و از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن
چون شاید
هیچوقت
هیچ کس
تو رو به اندازه اون دوست نداشته باشه !!
سکوت حقیقت است
فریاد است
سرشار از سخنان ناگفته است
از حرکات ناکرده
اعتراف به عشق های نهان
و ببین که این بغض بی صدای من
اعتراف
به عشق همیشگی توست
مرا صد بار هم از خود برانی دوستت دارم
به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم
چه حاصل از جفا کردن چه سود از عشق ورزیدن
مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم
روی یک طاقچه سنگی میون دو قاب رنگی بودن من وتو با هم داره تصویر قشنگی عکس تو تو قاب خاتم در حصار خالی از غم حتی در مرگ تن من نمی گیره رنگ ماتم
زن خوب برای ازدواج بايد سه تا خصلت داشته باشه : 1 - نجيب باشه يعنی با جيب آدم کاری نداشته باشه ........... 2 - خانه دار باشه يعنی از خودش خونه داشته باشه
4 - مثل ماه بمونه يعنی شبها بياد و صبح بره ( بره خونه باباش ) ............... 5 - البته در حد متعالی اين که باباش وضعش توپ باشه و 3 تا سکته هم کرده باشه
فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت.
هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید.
وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.
هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست.
و اما خبر بد
این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود.
هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد. من آویزونش کردم تا خشک بشه...
.....................
حالا من کى مى تونم برم خونهمون ؟
مي خوام به سردي شب هام بخندم / مي خوام به پوچي فردام بخندم / وقتي مي بينمت با ديگروني / تو اوج گريه هام مي خوام بخندم / مي خوام داد برنم تنهاي تنهام / مي خوام وقتي ميگم تنهام بخندم
----------***----------
چه قدر سخت است منتظر کسي باشي که هيچ وقت فکر آمدن نيست...
----------***----------
عاشقي اولش خوبه آخرش سخته / نيست کنارم ، رفته خيلي وقته
----------***----------
دوستي شوخي سرد آدماست ، بازي شيرين گرگم به هواست
واسه کشتن غرورمن و تو ، دوستي توطئه ثانيه هاست
----------***----------
شبيه چشمهاي تو پر از گناه مي شوم** ميان ظلمت شب قبله ماه مي شوم
خدا,زمين,گناه,عشق,من وتو,ببين چطور**به خاطر غرور تو زياده خواه مي شوم
----------***----------
اندازه تموم ستاره ها يکم کمتر از خدا از بالا تا کف درياها
شبح عشق تا روح مسيحا از پاکي يوسف تا کرخ زليخا
از جنون مجنون تا قلب ليلا از عشق درگا تا گيتار لورکا
خيلي دوست دارم به خدا
----------***----------
زير باران بيا قدم بزنيم حرف نشنيده اي به هم بزنيم
چتر را تا كنيم و خيس شويم لحظه اي پشت پا به غم بزنيم
----------***----------
در تمناي نگاهت بي قرارم تا بيايي / من ظهور لحظه ها را مي شمارم تا بيايي
خاک لايق نيست تا به رويش پا گذاري / در مسيرت جان فشانم گل بکارم تا بيايي
----------***----------
بوسه يعني عشق خالي از گناه. بوسه يعني قلب تو از آن من. بوسه يعني تو هميشه مال من!
----------***----------
بوسه يعني وصل شيرين دو لب
بوسه يعني عشق ، در اعماق شب
بوسه يعني مستي از اعماق عشق
بوسه يعني آتش و گرماي تب
----------***----------
شب براي چيدن ستاره هاي قلبت خواهم آمد .بيدار باش من با سبدي پر از بوسه مي آيم و آن را قبل از چيدن روي گونه هايت ميكارم تا بداني اي خوبم دوستت دارم
----------***----------
ديشب در جاده هاي سکوت در ايستگاه عشق هر چه منتظر ماندم کسي براي لمس تنهاييم توقف نکرد و من تنهاتر از هميشه به خانه بر گشتم !
----------***----------
هيچ گاه ويتريني نداشته ام تا دلم را در آن به نمايش بگذارم ، در قامت يک فروشنده ي دوره گرد عاشق تو شدم ، از اين روست که تمام خيابان هاي شهر ، عشق مرا مي شناسند
----------***----------
Copyright © 2008 All rights reserved © Power By: NOA™